می روم خسته و افسرده و زار { شعر فروغ فرخزاد ♥ }

فروغ فرخزاد

شعر زیبا و عاشقانه می روم خسته و افسرده و زار از فروغ فرخزاد به صورت کامل تقدیم به شما عزیزان.

می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانهٔ خویش

به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانهٔ خویش

می برم تا که در آن نقطهٔ دور
شستشویش دهم از رنگ گناه

شستشویش دهم از لکهٔ عشق
زین همه خواهش بیجا و تباه

می برم تا ز تو دورش سازم
ز تو ، ای جلوهٔ امید محال

می برم زنده بگورش سازم
تا از این پس نکند یاد وصال

ناله می لرزد ، می رقصد اشک
آه ، بگذار که بگریزم من

از تو ، ای چشمهٔ جوشان گناه
شاید آن به که بپرهیزم من

به خدا غنچهٔ شادی بودم
دست عشق آمد و از شاخم چید

شعلهٔ آه شدم صد افسوس
که لبم باز بر آن لب نرسید

عاقبت بند سفر پایم بست
می روم ، خنده به لب ، خونین دل

می روم از دل من دست بدار
ای امید عبث بی حاصل

شاعر: فروغ فرخزاد

نام کتاب: اسیر

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

(ضروری)
(ضروری)

[esi sc name="customlatest" ttl="400"]